جنگ در غزه و چشم انداز صلح در خاورمیانه – خالق جرفی

یک ماه از تهاجم حماس به شهرک های یهودی نشین می گذرد. در پی این تهاجم، اسرائیل در حال صاف کردن غزه است. کشتار مردم بی گناه یکی از نتایج این تهاجم است. تا همین امروز هزاران کودک و زن و مرد کشته و زخمی و ناپدید شده است. حمله حماس به شهرک های یهودی نشین و عکس العمل اسرائیل در کشتار غزه نتایج و تبعات بسیاری داشته و خواهد داشت. اما مهمترین آنها تا هم اکنون به گونه زیر خود را نشان می دهد:

  1. مساله فلسطین با سلاح قابل حل نیست، نه اسرائیل توان حذف مساله فلسطین را دارد و نه فلسطین توان حذف اسرائیل را. این مهمترین نتیجه این جنگ است.
  2. موضوع دوم که از درون آن بیرون می آید این است که تنها راه حل، تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کنار کشور اسرائیل است.
  3. و موضوع سوم ضرورت نابودی بنیادگرایی و نیروهای نیابتی در این منطقه است. با وجود نیروهای نیابتی هرگز صلحی در خاورمیانه و بویژه فلسطین تحقق نخواهد یافت.
  4. در درگیری برای نابودی نیروهای نیابتی لاجرم باید حامی و بانی این نیروها را تعیین تکلیف کرد.

حمله حماس و نقش محور مقاومت

در تاریخ 7 اکتبر حماس به یک تهاجم علیه شهرک های یهودی نشین دست زد که در نوع خود بی نظیر است. این تهاجم به دلیل نوع عملیات، که در آن مردم بی گناه قتل عام شدند، در همان روزهای اولیه خود به عنوان یک عمل تروریستی با اوج محکومیت در تمام جهان مواجه شد. هرچند بسیاری از نیروهای اسلام گرا از آن حمایت کرده و آن را نتیجه سال ها سرکوب مردم فلسطین دانستند.

حمله حماس به شهرک های یهودی نشین اسرائیل را نمی توان فقط در کادر مبارزات ملت فلسطین ارزیابی نمود. این حمله را باید در یک کادر بزرگتری به اسم محور مقاومت که ایران رهبری آن را برعهده دارد و خط مشی خود را بر آن حاکم کرده ارزیابی نمود.

در تاریخ 20 سبتامبر 2023 بن سلمان در مصاحبه ای با فوکس نیوز از گفتگو با طرف آمریکایی برای پیمان صلح با اسرائیل سخن گفت. وی در این گفتگو از یک سری شروط پرده برداشت که مهمترین آن «پیمان دفاعی» با آمریکا بود. (این پیمان شرط پادشاهی سعودی برای عدول از راه ابریشم چین و پذیرش راه هند اسرائیل است که در آن ایران جایی نخواهد داشت) در این میان مساله فلسطین یک مساله مرکزی و اصلی نبود. یا آنطور که در خبرها آمد روی سازش های تازه ای دور می زند که از خواست اصلی مردم فلسطین فاصله می گرفت و شکل و محتوی آن روشن نبود. اما آنچه مسلم بود حل مساله فلسطین در چارچوب یک کشور مستقل فلسطینی به رهبری محمود عباس مد نظر بود. این امر به معنی نادیده گرفتن حماس و گروه های مسلح اسلامی است که خواست اصلی اسرائیل و آمریکا نیز بود.

محقق شدن صلح اسرائیل – سعودی و بستن پیمان دفاعی و همچنین تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به رهبری محمود عباس، هم برای رژیم ایران و هم حماس یک ضربه استراتژیک است که به تضعیف آنها در منطقه و فلسطین می انجامد.

برای رژیم ایران، این ضربه در خارج کردن برگه فلسطین از دست ایران همگام با تقویت سعودی در منطقه است. و برای حماس حذف شدگی از صحنه رهبری بود. درک و فهم این موضوع کلید اصلی فهم و تحلیل حمله حماس و چرایی آن است و خارج از آن ما را به سردرگمی خواهد برد.

ایران به سرعت واکنش نشان داد و در سخنرانی خامنه ای از آن به عنوان شرط بندی روی اسب بازنده و نوعی قمار توصیف شد. واکنش حماس هم به فاصله چند روز در 7 اکتبر خود را نشان داد.  

سناریو حماس در حمله به اسرائیل این بود که با تهاجم به شهرک های یهودی نشین و گرفتن تعداد زیادی گروگان، به عنوان قهرمان اصلی ملت فلسطین و همچنین طرف اصلی مذاکره ظاهر شود و میز سعودی – اسرائیل در تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی به رهبری فتح را واژگون سازد. حماس به خوبی از واکنش اسرائیل آگاه بود اما نه در حدی که الان مشاهده می کند. حماس با در دست داشتن تعداد زیادی گروگان از کشورهای مختلف اروپایی گمان می کرد که آمریکا و اروپا برای رهایی گروگان ها، اسرائیل را برای مذاکره تحت فشار قرار می دهند.

در حالیکه سناریو رژیم و اهداف آن فراتر از اهداف حماس بود. هدف رژیم از بین بردن پروژه صلح ابراهیمی از یک طرف و وارد کردن جهان عرب به رودررویی با اسرائیل بود. همچنین در این عملیات رژیم با انتقام از اسرائیل بابت تمام ضرباتی که طی این مدت از اسرائیل در داخل ایران متحمل شده بود، پیام روشنی ارسال نمود که وی هم توانایی واکنش در برابر اسرائیل را دارد. رژیم با این جنگ بحران داخلی را به بیرون منتقل می کند و در داخل فضای ملی – جنگی به نفع خود ایجاد کرده و هرگونه اعتراضی را به راحتی سرکوب خواهد کرد.

در سناریو رژیم واکنش شدید اسرائیل محتمل بود. با توجه به شناختی که از اسرائیل دارد می دانست که به یک حمله انتقامی و کشتار وسیع دست خواهد زد. و التبه یکی از اهداف رژیم ایران وارد کردن اسرائیل در یک جنگ فرسایشی و البته فقط در محدوده غزه است تا اهداف زیر را تامین نماید:

  1. تقویت نیروهای نیابتی و سرباز گیری مجدد از نیروی آزاد شده
  2. فرسوده کردن نیروهای اسرائیل و ضربه پذیر کردن آنها

تبدیل جنگ غزه به یک جنگ فرسایشی علیه اسرائیل، کمک های زیادی به رژیم ایران در منطقه می کند. از جمله این کمک ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:

  • ایجاد فشار بر اسرائیل و آمریکا

یک جنگ فرسایشی، منابع و توانمندی های اسرائیل را به شدت تحت فشار قرار می دهد. این امر باعث می شود که اسرائیل در معرض حملات مداوم حماس قرار گیرد و نتواند به راحتی به اهداف خود در منطقه دست یابد. از سوی دیگر، یک جنگ فرسایشی باعث می شود که آمریکا نیز تحت فشار قرار گیرد. آمریکا به عنوان حامی اصلی اسرائیل، مجبور است برای حمایت از این کشور، هزینه های زیادی را متحمل شود. این امر باعث می شود که آمریکا نیز در منطقه تحت فشار قرار گیرد و نتواند به راحتی به اهداف خود دست یابد. از جمله این هزینه ها رها کردن موقت اوکراین است.

  • تقویت نفوذ رژیم ایران در منطقه

یک جنگ فرسایشی، به رژیم ایران کمک می کند تا نفوذ خود را در منطقه تقویت کند. این امر به این دلیل است که رژیم ایران به عنوان حامی اصلی حماس شناخته می شود. بنابراین، هرچه جنگ غزه طولانی تر شود، رژیم ایران از نظر سیاسی و نظامی در منطقه قدرتمندتر خواهد شد. رژیم و نیروهای نیابتی آن بویژه جهاد اسلامی دست بازتری در سربازگیری پیدا خواهند کرد.

  • ایجاد تنش و ناامنی در منطقه

یک جنگ فرسایشی، تنش و ناامنی را در منطقه افزایش می دهد. این امر به رژیم ایران کمک می کند تا رقبای منطقه ای خود را تحت فشار قرار دهد.

در مجموع، می توان گفت که تبدیل جنگ غزه به یک جنگ فرسایشی، یک استراتژی بلندمدت رژیم ایران برای پیشبرد اهداف خود در منطقه است. این استراتژی می تواند به رژیم ایران کمک کند تا اسرائیل را تحت فشار قرار دهد، نفوذ خود را در منطقه تقویت کند و تنش و ناامنی را در منطقه افزایش دهد.

در سناریو سوق دادن اسرائیل در یک جنگ فرسایشی، رژیم می تواند بحران داخلی خود را موقتا خاموش نگه نگدارد.

رژیم روی درگیر کردن بخش هایی از جهان عرب با اسرائیل حساب باز کرده بود. افکار عمومی جهان عرب از شدت کشتار روی دولت های خود فشار وارد خواهد کرد و آنها را مجبور خواهد ساخت ولو در شعار به حمایت از غزه و در تقابل با اسرائیل وارد شوند. این فشار از پائین بوسیله توده معترض عرب با فشار از بالا از طریق سران رژیم با رهبران عرب در نزدیک کردن مواضع همدیگر علیه اسرائیل همراه خواهد بود. استمرار جنگ، تداوم اعتراضات و استمرار هماهنگی و رایزنی با کشورهای عربی، به ایجاد جبهه واحد ولو موقتی علیه اسرائیل منجر خواهد شد و این باعث می شود پروسه صلح کشورهای عربی با اسرائیل حداقل تا سال ها به عقب خواهد افتاد.

امتیاز گیری از آمریکا و غرب برای بازی با برگه نیروهای نیابتی و تقویت و گسترش نفوذ بیشتر خود در منطقه و برهم زدن هرگونه معادله ای که در آن به تضعیف جایگاه خود منجر شود.

رژیم روی عدم تمایل آمریکا در ورود به یک جنگ در خاورمیانه حساب باز کرده است. آمریکا نمی تواند مساله اوکراین را حل ناشده باقی بگذارد و قدم در منطقه ای بگذارد که تجربه نشان داده است ورود به آن خطرات زیادی به همراه خواهد داشت. به همین دلیل روی باج گیری در این جنگ فرسایشی حساب باز کرده است. این باج گیری در شکل میانجی گری و فشار روی گروه های نیابتی خواهد بود.

عکس العمل اسرائیل و محور مقاومت

واکنش اسرائیل به حمله حماس شدید و غیر منتظره بود. غیر منتظره هم برای حماس و هم ایران. اسرائیل هدف خود را محو کامل حماس و تمام نیروهای مسلح در غره اعلام نمود. آمریکا ناوگان های خود جنگی خود را به منطقه آورد. و به اسرائیل چک سفید برای اتمام ماموریت خود داد.

اسرائیل برای بستن این پرونده اهداف خود را کاملا مشخص ساخت. کشتار بی رحمانه تا محو حماس و نیروهای مسلح فلسطینی و گروهای نیابتی. اسرائیل اهداف خود را چنین ترسیم نمود:

  1. بمباران غزه تا نابودی کامل حماس و نیروهای نیابتی دیگر
    1. اشغال غزه تا زمانی که مطمئن گردد هرگونه تهدیدی از این جانب برای همیشه از بین رفته باشد.
    1. خروج از غزه و تحویل دادن آن به کشورهای عربی یا اروپایی تا زمینه الحاق آن به نوار باختری به لحاظ سیاسی فراهم شود.
    1. گام برداشتن عملی به سمت تشکیل یک دولت فلسطینی با شرط تامین امنیت اسرائیل.

ترسیم این اهداف و حمایت مطلق کشورهای غربی از آن در جهت نابودی حماس و گروه های نیابتی و عدم ورود کشورهای عربی به یک رودرویی با اسرائیل در حمایت از غزه، طرح و سناریوی ایران و محور مقاومت را که می خواستند کشورهای عربی را در مقابل اسرائیل قرار و خود استفاده را ببرند را نقش برآب ساخت. ایران و محور مقاومت در ترس واکنش آمریکا و اسرائیل به حمایت از حماس برنخواستند و این باعث می شود که در آینده نتواند از درون نیروهای فلسطینی سربازگیری کرده و مابازای حماس و جهاد اسلامی را تولید کند.

چشم انداز

1-مهمترین نتیجه جنگ غزه این است که مساله فلسطین با سلاح قابل حل نیست. نه اسرائیل توان حذف مساله فلسطین را دارد و نه فلسطین توان حذف اسرائیل را دارد. این به این معنی است که تنها راه حل پایدار برای مساله فلسطین، یک راه حل سیاسی است.

جنگ غزه، بار دیگر نشان داد که جنگ و خشونت، تنها باعث تشدید تنش ها و از بین رفتن فرصت های صلح می شود. این جنگ، هزاران نفر را کشت و میلیون ها نفر را آواره کرد. همچنین، میلیاردها دلار خسارت به زیرساخت های فلسطین وارد کرد. حملات مسلحانه حماس و دیگر گروه ها به اسرائیل نه فقط باعث تضعیف اسرائیل نشده بلکه به راست افراطی در اسرائیل بیشتر خدمت کرده است تا به مساله فلسطین. همچنین کشتار ملت فلسطین در غزه و مناطق مختلف فلسطین نه فقط ملت فلسطین را نمی شکند بلکه آنها را به سمت افراط گرایی و پیوستن به مبارزه مسلحانه سوق داده و می دهد.  در «راه حل مسلحانه» فقط یک طرف سود می برد بدون آنکه ضرری بکند و آن ایران است.

2-نتیجه منطقی راه حل سیاسی، تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی در کنار کشور اسرائیل است.

تشکیل یک کشور فلسطینی تنها راه حل است. در این میان دو عامل موثر هستند که باید با آنها مبارزه کرد. یک عامل داخلی است که به اسرائیل و فلسطین برمی گردد و آن بنیادگرایی دینی در هر دو طرف است و دیگری عامل خارجی است که مربوط به رژیم ایران است که بقای خود در منطقه را در بحرانی کردن مساله فلسطین می بیند.

3-موضوع سوم ضرورت مهار بنیادگرایی و از بین بردن نیروهای نیابتی در این منطقه است. مهار بنیادگرایی در دو طرف اسرائیلی و فلسطینی با تقویت نیروهای میانه و معتدل امکان پذیر است. اما از بین بردن نیروهای نیابتی نیاز به طرح های ضربتی دارد. از مهمترین این نیروها، حزب الله لبنان است. تا زمانی که این حزب در لبنان حضور نظامی دارد، صلح در خاورمیانه در معرض تهدید است. تا زمانی که حزب الله لبنان در مسند قدرت است، ولو اینکه دولت مستقل فلسطینی تشکیل شود، تهدید برای اسرائیل و دولت مستقل فلسطین همچنان باقی خواهد ماند. 

4-در درگیری برای نابودی نیروهای نیابتی لاجرم باید حامی و بانی این نیروها را تعیین تکلیف کرد.

نتايج نهایی جنگ کنونی غزه:

پرداختن به نتایج نهایی شاید کمی دشوار به نظر می رسد، زیرا هنوز درگیری بشدت ادامه دارد. اما آنچه تاکنون حاصل شده،  می تواند در فهم نتایج نهایی کمک کند.

آینده حماس: در صورتیکه اسرائیل جنگ در غزه را تا نابودی کامل بدنه نظامی حماس پیش ببرد، بدون شک حماس اگر کاملا از بین نرود، تبدیل به گروه کوچکی خواهد شد که در آینده فلسطین تاثیر مهمی نخواهد گذاشت. چه در شکل نظامی و چه سیاسی. در صورتیکه نیرویی برای آن باقی خواهد ماند، این احتمال وجود دارد که راه سازمان آزادی بخش فلسطین در زمان خروج از لبنان را طی کند و به پروسه سیاسی کاری بپیوندد تا در صحنه آینده فلسطین برای خود بقا بخرد.  

تضعیف ایران با ضربه به نیروهای نیابتی و قطع بازوهای نیابتی رژیم ایران در کل خاورمیانه: آنچه مشخص است احتمال بسیار ضعیف جنگ بین ایران و آمریکا است. اما ضربه به توان رژیم ایران می تواند با ضربه به توان نظامی نیروهای نیابتی آغاز شود. ضرباتی برای از بین بردن آنها. احتمال دارد اولین گام از لبنان شروع شود. زیرا تا زمانی که خط مقدم رژیم در خاورمیانه متلاشی نشود، رژیم ایران قابل مهار نیست. برای مهار ایران باید حزب الله را کوبید و از بین برد و یا آن را تبدیل به نیروی سیاسی غیر مسلح کرد. شواهد نشان می دهد که پروژه حذف حماس تا  حذف حزب الله لبنان پیش خواهد رفت.آنچه از شواهد بر میآید تصمیم اسرائیل در همین راستا است اما مانع اصلی را می توان در غرب و بویژه آمریکا دید که نمی خواهد شاهد گسترش تنش در مناطق دیگر باشد.

حذف نتانیاهو و طیف راست و برآمدن جناح چپ: از نتایج جنگ غزه حذف نتانیاهو و جناح راست افراطی است. اینکه پروسه حذف راست افراطی چقدر زمان می برد و در این مدت چه تحولاتی روی آن موثر خواهد افتاد را، انتخابات ریاست جمهوری آمریکا مشخص خواهد کرد. اگر دمکرات ها در قدرت بمانند، پروسه حذف راست افراطی از مراکز اصلی قدرت، سرعت خواهد گرفت و به موفقیت می انجامد.

حرکت به سمت دو دولت و ضمیمه کردن غزه به کرانه: از نتایج مهم جنگ غزه ضرورت تسریع در تشکیل دولت مستقل فلسطینی به رهبری نیروی معتدل فلسطینی است. تلاش دولت راست اسرائیل برای تضعیف طرح دولت مستقل فلسطینی با جدا کردن غزه از رام الله در واقع نه فقط به شکست منجر شده است بلکه به ضرر خود اسرائیل هم تمام شد. اسرائیل در سال های اخیر تلاش کرد تا به جهانیان نشان دهد که دولت محمود عباس بسیار ضعیف است و توان کنترل فلسطینی ها را ندارد و در صورت پذیرش دولت مستقل فلسطینی، این نیروهای بنیادگرا و افراطی قدرت را به دست خواهند گرفت. تلاش اسرائیل برای معرفی حماس به عنوان طرف قوی در صحنه فلسطین نتایج هولناکی برای اسرائیل و فلسطین به ارمغان آورد که دیگر امکان تکرار آن داده نخواهد شد. به همین دلیل توافق روی یک دست کردن قدرت فلسطینی ها به رهبری سازمان فتح است.

استمرار صلح ابراهیمی کشور سعودی با اسرائیل: صلح ابراهیمی امر گریز ناپذیری است. نیاز منطقه عربی و اسرائیلی به این صلح بسیار قوی است. و بدنبال حل مساله حماس و غزه، این صلح به موازات طرح دو دولت پیش خواهد رفت.

انزوای هرچه بیشتر رژیم ایران در منطقه: بازنده اصلی جنگ غزه ایران خواهد بود. انزوای بیشتر ایران در منطقه خاورمیانه و عقب نشینی گام به گام آن در مساله گروه های نیابتی از نتایج جنگ غزه خواهد بود.

دربارهٔ کانون فرهنگی کارون- عربستان

وبلاگ وابسته به هیچ سازمان و گروه سیاسی نیست وصرفا برای نشر اخبار مهم، مقالات و پژوهش های فعالان مستقل احوازی تشکیل شده است.

Posted on 13 نوامبر 2023, in مقاله, گزارش, حقوق بشر and tagged , , , , , , , , , , , , , , , . Bookmark the permalink. دیدگاه‌ها برای جنگ در غزه و چشم انداز صلح در خاورمیانه – خالق جرفی بسته هستند.

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.